پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

دلنوشته های آرش نوری

بسم الله الرحمن الرحیم


سَأَلَ أَعْرَابِیٌّ عَلِیّاً (علیه السلام) عَنْ دَرَجَاتِ الْمُحِبِّینَ مَا هِیَ قَالَ أَدْنَى دَرَجَاتِهِمْ مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ وَ اسْتَعْظَمَ ذَنْبَهُ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنْ لَیْسَ فِی الدَّارَیْنِ مَأْخُوذٌ غَیْرُهُ فَغُشِیَ عَلَى الْأَعْرَابِیِّ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ هَلْ دَرَجَةٌ أَعْلَى مِنْهَا قَالَ نَعَمْ سَبْعُونَ دَرَجَةً.


درجات محبین از زبان امیرالمومنین علی(ع)


 روزی شخصی روستایی خدمت امیرالمومنین علی(علیه السلام)  رسید و از ایشان در مورد درجات محبّین سؤال کرد؛ محبّین یعنی کسانی که می‌گویند: خدا را دوست داریم؛ حضرت در جواب فرمودند:  پائین ترین درجه از درجات محبّین که دیگر پائین‌تر از آن درجه‌ای نیست، برای کسی خواهد بود که اعمالش در نظرش کوچک جلوه می‌کند و اگر - نعوذ بالله- از او خطایی سر زند خیلی بزرگ جلوه می‌کند و گمانش هم این است که خدا در دنیا و آخرت فقط او را به محاکمه می‌کشاند، این کسی است که خدا را دوست دارد، «مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ وَ اسْتَعْظَمَ ذَنْبَهُ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنْ لَیْسَ فِی الدَّارَیْنِ مَأْخُوذٌ غَیْرُهُ»؛ این شخص پایین ترین سطح دوستی خدا را دارد.


در ادامه فرمود: «فَغُشِیَ عَلَى الْأَعْرَابِیِّ»، وقتی مرد روستایی این مطالب را می‌شنود، بی‌هوش می‌شود؛ وقتی به هوش می‌آید از حضرت سؤال می کند: «هَلْ دَرَجَةٌ أَعْلَى مِنْهَا»، مگر بالاتر از این هم درجه‌ای هست؟ «قَالَ(علیه السلام) نَعَمْ سَبْعُونَ دَرَجَةً»، حضرت فرمودند: بله، هفتاد درجه بالاتر هم وجود دارد.


آیت الله مجتهدی تهرانی

چهارشنبه 28 اردیبهشت 90



۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۰۵
آرش نوری



حجاب؛ یعنى همین دقّت در برخورد، که آلوده نشوى و آلوده نسازى؛ که اسیر نشوى و اسیر ننمایى. حجاب، فقط این نیست که زن خود را بپوشاند؛ که زن و مرد، هر دو باید در این دنیایى که راه است و میدان حرکت است و کلاس و کوره است؛ سنگ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشم‏ها و دل‏ها را نگه ندارند و در دنیا نمانند.


استاد علی صفائی حائری

نامه هاى بلوغ، ص: 133

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۶
آرش نوری

آماده شو برادر، وقتِ رفتن است.

چکمه‌هایت را بپوش، ره‌‌توشه‌ات را بردار و هجرت کن. ...

آدمی‌زاد، اسیر خویشتن خویش است و تا به سفر نرود از عالم خویش باخبر نمی‌شود. خانه، محل سکونت است و مومن، اهل سکون نیست. شهر و خانه، تمثیل سکونند. و دشواری هجرت، در دل‌کندن از خانه‌ی عادات و دیار تعلقاتی‌ست که با آنها انس داریم.

و چگونه پای سلوک در طریق حق گذارد آنکه توان هجرت ندارد؟!

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۱۲
آرش نوری

شعری چاپ نشده و جدید که آقای نظری در برنامه غیر منتظره خواندند را تقدیم همه دوستداران ادب می کنیم


موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد

   رود را از جگر کوه به دریا بکشد

گیسوان تو شبیه‌است به شب اما نه

  شب که اینقدر نباید به درازا بکشد

خودشناسی قدم اول عاشق شدن است

وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد

عقل یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم

هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد

زخمی کینه‌ی من این تو و این سینه‌ی من

من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری‌است

وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۴۵
آرش نوری
جت‌الاسلام والمسلمین محمد محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های کشور طی سخنانی در اردوی جهاد اکبر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگا‌ه‌های سراسر کشور که در مشهد مقدس در حال برگزاری است، پیام شفاهی رهبر انقلاب را به این اتحادیه قرائت کرد.

متن کامل سخنان حجت‌الاسلام محمدیان و پیام شفاهی رهبر معظم انقلاب به‌شرح ذیل است:

دوستان شما در شورای مرکزی اتحادیه نامه‌ای خطاب به رهبری انقلاب نوشتند که حضرت آقا پیامی را به این همایش داشته باشند، ما آن نامه را خدمت ایشان تقدیم کردیم و ایشان پیام شفاهی حاوی چند نکته فرمودند که خدمت شما بیان کنم؛ متن این پیام به‌شرح زیر است:

سلام مرا به فرزندان انقلابی‌ام برسانید و از تلاش‌های جهادگونه آنان در ترویج و پاسداری از آرمان‌ها‌ی امام و انقلاب تشکر کنید و چند نکته را به آنان یادآوری کنید:

۱) در کنار تحصیل علم و دانش از فرصت جوانی برای تهذیب نفس و انس با خدا و آشنایی عمیق با معارف قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌ السّلام) بهره ببرید.

۲) شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه جنگ نرم بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتروار می‌طلبد؛ با تمام وجود خود را برای این عرصه آماده کنید.

۳) نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایه‌هایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل کنید و برای رویارویی با آن تمام ظرفیت‌های خودتان را به کار گیرید و در این مسیر به وعده‌های خداوند اطمینان داشته باشید.

۴) تشکیلات می‌تواند معبد باشد، ولی مبادا تبدیل به معبود گردد؛ اصول و ارز‌ش‌های عقیدتی و معنوی خودتان را در قالب تشکیلات حفظ و بر صمیمیت و همدلی بین اعضا تأکید کنید.

۵) افقهای روشنی در مقابل شما جوانان قرار دارد، این کشور و انقلاب با دست پرتوان شما آینده‌ای امیدبخش در پیشِ‌رو خواهد داشت؛ بر تلاش‌های خود بیفزایید و برای رسیدن به قله‌های پیشرفت و تعالی از هم‌دیگر سبقت بگیرید.

این پیامی بود که ایشان گفتند که خدمت شما عرض کنم.



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۳۲
آرش نوری

آیت الله العظمی جوادی آملی:
انسان با ازدواج هم شخصا وهم نوعا محفوظ خواهد بود

انسان مثل فرشته نیست که بدون غذا بماند و غذای او ذکر خدا باشد انسان مثل فرشته نیست که نیاز به نکاح نداشته باشد و محفوظ باشد هم به غذا محتاج است، برای حفظ شخص هم به نکاح محتاج است 


در جریان ازدواج مستحضرید که این ازدواج مثل غذا خوردن برای حفظ انسان است انسان هم باید شخصاً بماند هم باید نوعاً محفوظ باشد حفظ شخصِ انسان با غذاست حفظ نوع انسان با نکاح است و هر دو را ذات اقدس الهی به عنوان ضروری مطرح کردند و چون تحمّل این کارها دشوار است یا آسان نیست یک سلسله لذایذی را در هویّت انسان تأمین کرد تا انسان برای رسیدن به آن لذّت تن به این کار بدهد اینها در حقیقت مُزد کار است نه هدف. انسان اگر غذا نخورد می‌میرد انسان اگر نکاح نداشته باشد منقرض می‌شود انسان مثل فرشته نیست که بدون غذا بماند و غذای او ذکر خدا باشد انسان مثل فرشته نیست که نیاز به نکاح نداشته باشد و محفوظ باشد هم به غذا محتاج است برای حفظ شخص هم به نکاح محتاج است برای حفظ نوع چون این کارها دشوار است تأمین غذا و تهیّه غذا سخت است زیرا انسان مثل حیوان نیست که غذای او در سفرهٴ طبیعت حاضر باشد او علف‌خوار نیست او نیاز به پخت و پَز و دستگاه تغذیه دارد بنابراین این کار دشوار است برای اینکه او این دشواری را تحمّل کند لذّتی در فضای کام او پیدا می‌شود و همچنین نکاح برای حفظ نسل است این کار ضروری است نظیر مسئلهٴ غذا و چون این کار دشوار است تأمین خانواده, تأمین هزینهٴ آنها, تربیت فرزند مشکل است چند کار را ذات اقدس الهی به عنوان پاداش این کار دشوار قرار داد یکی لذّت نکاح است و یکی محبّت اولاد. این انسان خیال می‌کند که این لذّت هدف است یا آن محبّت هدف است در حالی که اگر پدر و مادر به کودک علاقه نداشته باشند تمام مشکلات او را تحمّل نمی‌کنند این مُزد آن کار است انسان خیال می‌کند که محبّت اولاد چیزی است برای او یک اصل است یا لذّت نکاح برای او اصل است در حالی که این مُزد آن کار است این لذّت غذا خوردن مُزد تحمّل این دشواری است و چون این افراد عادی نمی‌دانند که این لذّت مُزد آن کار است تا می‌توانند می‌خورند و اکثر بیماریها هم مستحضرید که بیماری گوارشی است حالا این سالها بیماری تصادفی و تصادفات و اینها هم پیدا شده وگرنه هشتاد درصد بیماری در اثر بدخوری و پرخوری است این دین دستور داده تا اشتها به غذا ندارید کنار سفره نروید, یک مقداری مانده که سیر بشوید از کنار سفره برخیزید و هیچ انسانِ پرخوری خوش‌استعداد و خوش‌فهم نخواهد بود این جزء بیانات نورانی حضرت امیر بود که بارها خوانده شد فرمود: «وَ لاَ تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ», «لن تجتمع الفتنة والبطنة» پرخوری با فِتانَت, بَطین بودن با فَتِن بودن جمع نمی‌شود هیچ آدم پرخوری مُلاّ نخواهد شد هیچ آدم بدخوری هم خردمند نمی‌شود به مقداری که بدن نیاز دارد آدم باید غذا بخورد. خب این را گفتند آن که نمی‌فهمد بشر چرا باید غذا بخورد پرخوری می‌کند آن که نمی‌فهمد بشر چرا محتاج به نکاح است دنبال هرزه‌گی است فرمود شما مواظب غذایتان باشید مواظب اندام تناسلی‌تان باشید این هم یک مطلب و مبادا خیال بکنید این نکاح برای آن است که شما لذّت ببرید این نکاح برای آن است که نسل بشر محفوظ بماند همان طوری که در پرخوری و بدخوری اینها خیال می‌کنند که انسان برای لذّت غذا می‌خورد نه برای ماندن, لذا به ماندنِ خودشان آسیب می‌رسانند که به لذّت برسند در جریان نکاح هم همین طور است برای اینکه این نکاح, اساس خانواده را حفظ بکند (یک) و فرزند صالح تربیت بکند (دو) چون اگر خانواده حفظ نشود و فرزند صالح تربیت نشود ما امّت اسلامی, جامعهٴ اسلامی, جامعهٴ متمدّن نخواهیم داشت زیرا جوامع را خانواده‌ها تشکیل می‌دهند و عواطف در همان دوران خردسالی است متمّم قانون همان عاطفه و اخلاق است جایی که عاطفه نباشد اخلاق نباشد قانون هر چه کامل باشد نمی‌تواند مشکلات جامعه را حل کند لذا قرآن کریم برای خانواده خیلی حرمت قائل است خیلی تأکید می‌کند همان طوری که برای عقل, حرمت قائل است هم‌زمان با نزول وحی دو چیز را پشت سر هم با تعبیرهای گوناگون تحریم کرده یکی خَمر یکی زنا. فرمود این کارها را نکنید چه در سوَر مکّی چه در سوَر مدنی گاهی به صورت نهی گاهی به صورت اینکه اینها مذموم‌اند گاهی به صورت اینکه اینها فحشای‌اند گاهی به صورت اینکه اینها منکرند گاهی به صورت اینکه اینها مورد ملامت‌اند گاهی به صورت اینکه اینها عدوان و تعدّی و تجاوزند چه در سور‌ه‌های مکّی چه در سور‌ه‌های مدنی پشت سر هم دربارهٴ حرمت زنا و حرمت خمر با تعبیرهای گوناگون سخن گفته برای اینکه نه می‌گذارند خانواده سامان بپذیرند نه می‌گذارند جامعه شکل بگیرد

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۹:۰۴
آرش نوری

انشای یک بچه دبستانی در مورد ازدواج!

 

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است

 

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

 

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

 

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

 

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

 

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۸:۲۱
آرش نوری

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم           تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود       مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات       در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود       کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
آن زمان کارزوی دیدن جانم باشد در        نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد        دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی      من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ            چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۴
آرش نوری
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاـشقی با اگـــر و شایــــد و امــــا نشود

شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم
هر کسـی دربه در خانه ی لیــــلا نشود

 دیر اگر راه بیفتیـم، به یوسف نرسیـم
سر ِ بازار که او منتظر مــــا نشود

لذت عشق به این حسِّ بلاتکلیفی ست
لطف تو شاملـم آیا بشــود؟ یا نشــود؟

 من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام
کمرم غیر در ِ خانه ی تو تــا نشــود

هرقدر باشد اگر دور ِ ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیایـد کســـی و جــــــا نشود

بین زوّار که باشـم کرمــت بیشــتر است
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

مُرده را زنده کُنَد خوابِ نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دَم ِ عیسی نشود

امن تر از حرمت نیست ، همان بهتر که
کودکِ گمشــده در صحن تو پــیدا نشــود

بهتر از این؟! که کسی لحظه ی پابوسیِ تو
نفـــس آخر خود را بکِشـــد پـــــا نشــــــود

دردهایم به تو نزدیـــک ترم کرده طبیــب
حرفم این است که یک وقت مداوا نشــود

من دخیل ِ دلِ خود را به تو طوری بستم
که به این راحتــی آقا گــره اش وا نشـــود

بارها حاجتی آورده ام و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو، الّـا نشود

امتحان کرده ام این را حرمت ، دیدم که
هیچ چیزی قســـم حضرت زهـــرا نشود


آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کُشت
عاشقی با اگر و شـــاید و امــــا نشود...

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۴۳
آرش نوری
از میون 9 شکل زیر، تصویر مورد علاقه‌تون رو انتخاب کنید. حواستون باشه که رنگ و شکل، هر دو براتون خوشایند باشه. بعد توضیح مربوط به هر شکل رو، توی ادامه مطلب بخونید و ببینید چه شخصیتی دارید!!



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۲۸
آرش نوری