روز باران
شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ب.ظ
برای برادری که از شهر ما رفت اما از قلب ما هرگز :
امروز دوازدهمین روز از تابستان است
پس از آفتاب گرم ظهر حالا هوا بارانی است
صدای خوردن قطرات باران به پنجره شنیده می شود
عجیب است اینگونه هوایی را کمتر به یاد دارم
انگار هوا هم هوایی توست
اما ...
اما شرط می بندم چشمان من بیشتر از دل آسمان به یادت باشد
خوش به حال یعقوب و چشمانش
تو اما مراقب خودت باش یوسف من
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
+
حرف های ما هنوز ناتمام.../ تانگاه می کنی:/ وقت رفتن است/
باز هم همان حکایت همیشگی/ پیش ازآنکه باخبرشوی/
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود/ آی ... / ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود.
۹۳/۰۴/۱۴