پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

دلنوشته های آرش نوری

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۱ ثبت شده است

به نام دوست و به یاریش

ازدواج ، وقتی که عاشانه می شود

یکی از بستگان از خواستگار جدیدش برایم می گفت و نظر من رو نسبت به اون می خواست ، او همچنین از شرط و شروط خودش و طرف مقابل می گفت و در این میان مطالبی رو شنیدم و تا جایی که می تونستم سعی کردم قانعش کنم که این طرز تفکر شاید خیلی درست نباشه و البته چون از تفاوت دیدگاه خودم با اون مطلع بودم می دونستم خیلی تاثیر گذار نیست و بحث ما رسید به جایی که طرف مقابل به خیال خودش یه استدلال آورد که بعد از شنیدن اون واقعا تعجب کردم ، اون می گفت که این حرف ها چیه ، تازه یکی از دوستان من یکی از خواستگاراش رو که همه چیز داشته ( البته با مقیاس اون ) رد کرده فقط برای اینکه با جوراب بنفش اومده خواستگاری و چندین مثال عجیب و غریب دیگه ، اون فامیل ما البته با اون فرد ازدواج کرد ، اما من هنوز در حیرتم از تفکر بعضی از آدم ها و نحوه ی دیدشون به زندگی .

مثل همیشه مطلبم رو با یک داستان شروع کردم تا بعد از اون کمی در مورد ازدواج صحبت کنم ، بحثی که امروزه متاسفانه خیلی از تشکل ها و مجموعه ها به دلیل جذابت به اون می پردازند ، به خصوص در دانشگاه ها ، و این که گفتم متاسفانه نه برای خود بحث ازدواج ، که به نظر من نه در دانشگاه که از اوایل سن تکلیف باید به آن پرداخت ، بلکه دلیل تاسف بنده به دلیل محور قرار دادن جذابیت موضوع ، برای جذب مخاطب و احیانا پول در بعضی موسسات خارج از دانشگاه است.

اگر اینگونه برنامه ها و موضوعات مطروحه در آنها را ملاحضه بفرمایید عمدتا مواجه می شوید با مراحل میانی ازدواج از قبیل خواستگاری ، ویژگی همسر مناسب و اخیرا روابط جنسی و... و در شرایط خیلی خوب و ایده آل ، فراهم کردن شرایط ، البته خیلی وقت ها از نوع سکولار و یا التقاطی .

البته بنده با مطرح شدن صحیح این مباحث مخالف نیستم بلکه آنرا خیلی هم ضروری می دانم، اما بحث بنده بر سر دو موضوع است :

اول ترتیب مطرح کردن اینگونه مباحث است که آسیب آن بیشتر به دانشجویان پسر می رسد ، شما دانشجوی پسری را فرض کنید که بعد از قبولی در کنکور تازه وارد فضای مختلط دانشگاه می شود و در صورت محجوب بودن سعی در کنترل و مقابله با غریزه شدید جنسی و عدم برقراری ارتباط با جنس مخالف دارد ، برای چنین کسی شرکت در چنین همایش ها و برنامه هایی کافی است تا به فکر ازدواج و موضوع این گونه برنامه ها که عمدتا ویژگی های همسر مناسب ، خواستگاری و ... بیفتد و تحت تاثیر جو موجود حتی دست به انتخاب بزند فارق از اینکه ازدواج شرایط خاص خود و البته بینش و درک صحیحی را می طلبد و نتیجه ی چنین اتفاقی ، دوستی های دختر و پسر ، آلوده شدن به گناهان مختلف جنسی نظیر خودارضایی ، در بین اقشار کم تر پایبند به مذهب و افسردگی و عقب افتادگی و بی انگیزگی تحصیلی به علت عدم امکان ازدواج در افراد مذهبی تر می باشد . تجربه ی بنده در زیر نظر گرفتن افراد مختلف و مباحث مطرح شده در بین دانشجویان خود گواه بر این موضوع است. هرچند فضای مختلط موجود خود مستعد این گونه اتفاقات است اما وارد شدن غیر اصولی و درگیر کردن اذهان دانشجویان خود محرکی برای این مصیبت است . پیشنهاد بنده مطرح کردن بحث ازدواج به ترتیب منطقی است ، مثلا ابتدا می توان انگیزه و هدف ازدواج را تشریح کرد ، سپس شرایط رسیدن به آن و سپس نحوه ی فراهم کردن شرایط و ... و در آخر هم می توان به باقی قضایا پرداخت.

مورد دوم که به نظر بنده بسیار ریشه ای تر و در عین حال مغفول تر است بیان هدف انسان از ازدواج است.

در باب هدف ازدواج ، تفاوت های چشم گیری بین دخترها و پسرها وجود داردکه به نظر بنده قبل از آنکه این تفاوت معلول تفاوت در جنسیت باشد بیشتر ناشی از عدم وجود درک عمیق طرفین از ازدواج است.

امروزه هدف اکثر پسرها خصوصا در اوایل دوران بلوغ از ازدواج صرفا ارضای غریزه ی جنسی است و بعد از آن کمبود عاطفه و میل به دوست داشتن و محبوب بودن ، در خیلی از وقت ها هم که به قول خودشان عاشق می شوند ( که البته به نظر بنده اکثرا معلول نگاه حرام و به دنبال آن پروبال دادن به افکار شیطانی است . ) دلیلش خارج از این دو مورد نیست .در مورد خانمها اما قضیه اندکی متفاوت است و در این حالت هرچند دلایل عاطفی از همه بیشتر خودنمایی می کند اما شرایط دیگر اجتماعی هم چندان بی تاثیر نیست.

بعد از مقدمه ای نسبتا طولانی باید عرض کنم هدف از ازدواج هیچکدام از این موارد نمی تواند باشد ، هرچند با ازدواج نیازهای جنسی و عاطفی تا حدود زیادی برآورده می شوند اما به نظر حقیر این دو عامل بیشتر محرک برای ازدواج و در واقع نوعی زنگ خطر برای اعلام نیازی بالاترند ، در این میان شاید خیلی از جوانها برای ترس از گناه ازدواج کنند ، که هرچند خود این موضوع امری است پسندیده لکن هدف نهایی نیست و به گونه ای بیانگر نگاه مسیحیت به ازدواج است ، زیرا در این حالت خود ازدواج امر مقدسی نیست و به آن فقط به صورت یک اجبار که باید برای حفظ انسان از معصیت انجام گیرد نگریسته می شود.

اما نظر حقیر این است که انسان آفریده ی خداوند متعال است و هدف نهایی او چیزی جز عبادت و قرب به پروردگار نیست ، و در این میان خداوند هرچه به انسان عطا فرموده است قطعا در راستای همین هدف است و اینگونه نیست که مثلا عقل ، ما را به سمت او ببرد و غریزه ی جنسی ما را از او دور سازد ، بلکه همه مواهب و نیازهای  وجودی انسان طوری آفریده شده اند که اگر درست مدیریت شوند در راستای قرب به خداوند متعال قرار می گیرند و انسان چون موجودی است اجتماعی ،قطعا نیاز به پرستش اجتماعی حضرت حق هم دارد و ظهور منجی آخرالزمان ( روحی له الفداء) که برآورنده ی اهداف تمام انبیاست ، به دلیل ایجاد نظامی برای عبادت اجتماعی در جهان است و در آن نظام آرمانی سرتاسر عالم یکپارچه به عبادت خداوند می پردازند و در این راستا  یکدیگر را نیز یاری می کنند .( نگاهی که مشکل اصلی سکولاریزم با نگاه اسلام شیعی دارد ناشی از همین نگاه کلی اجتماعی به دین است چه اینکه دینداری از نگاه سکولاریزم به صورت فردی امری مورد تقبیح نیست .)

و در این میان ازدواج و به دنبال آن خانواده اولین سلول ایجاد پرستش اجتماعی است که در آن زن و مرد باید در ابتدا برای یکدیگر و سپس برای فرزندان این امکان را فراهم کنند که به عبادت جمعی خداوند متعال بپردازند و دلیل مقدس بودن ازدواج شاید بوجود آمدن شرایط عبادت اجتماعی است که شکل پیشرفته تر و البته سخت تری از عبادت می باشد و البته ازدواج می تواند زمینه ای برای ایجاد عبادت جمعی در کل جامعه به عنوان اولین سلول پرستش اجتماعی   و بتدریج جاری شدن ولایت اهل بیت در جامعه که همان تحقق کلمه توحید است باشد.

در این نظر وظایف زن و مرد تلاش برای رساندن یکدیگر به قرب الهی که همان ذوب شدن در ولایت امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف )  می باشد و در درجات بالاتر هریک از طرفین سعی می کنند بنحوی خود را فدای طرف مقابل کنند تا او بتواند بیشتر غرق در ولایت اهل بیت ( صلوات الله علیهم اجمعین ) شود و البته طریق قرب خود او نیز در این فدا شدن است .

البته این حالت در عصر ظهور و رجعت در کل جامعه محقق می شود و  در حال حاضر گرچه تحقق این هدف در جامعه میسر نیست لکن امکان رسیدن و عمل کردن به چنین معرفتی در نهاد خانواده گرچه خیلی سخت می نماید ولی غیر ممکن نیست و شاید یکی از راههای آماده شدن برای سربازی حضرت حجت ( روحی له الفداء) و محیا کردن جامعه برای ظهور حضرت طی این طریق باشد .

گرچه این بحث نیاز به توضیحات فراوان خصوصا در رابطه با مسئله ولایت اهل بیت ( صلوات الله علیهم اجمعین ) داشت ، اما سعی شد در این مجال اندکی در این رابطه سخن به میان آید.

در پایان از همه ی خوانندگان به خاطر ناقص بودن بحث عذر خواهی می کنم و  از اینکه به دلیل مشغله ی زیاد شاید نتوانم در آینده خیلی در خدمت دوستان باشم پوزش می طلبم و از همه ی خوانندگان، مخصوصا دوستانی که بنده را با نظرات خود شرمنده می کردند و همچنین از مدیریت محترم وبلاگ و دیگر نویسندگان خوب آن طلب حلالیت می کنم .

در پناه امام زمان موفق و موید و سربلند باشید.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۱ ، ۱۱:۲۷
آرش نوری

به نام خدا

زنده باد گربه !!!؟؟

دیروز بود که در اخبار خواندم ، زنی در آمریکا عاشق الاغی شده بود و فرجام این عشق پاک هم به ازدواج منجر شده بود گویا و البته در ادامه هم یادآوری کرده بودکه ازدواج با حیوانات از قبل در ارتش امریکا رسمی شده است. من اما قبل ها وقتی از علت علاقه ی خیلی از این خارجکی ها به سگ پرس و جو میکردم این را تا حدودی فهمیده بودم که علاقه ی خالی هم نیست ،عشق پاک است گویا و آن روزها ولی بچه بودم و این چیزها را خیلی نمی فهمیدم ، راستش را بخواهید الان هم خیلی این چیز ها را نمی فهمم ، فامیل و آشناها در مراسماتی که مثلا دعوتمان می کنند ، خیلی به من می گویند تو نفهمی ، متهجری و اخیرا هم یکی می گفت طالبانی( البته غیر مستقیم نه اینکه خیال کنید مستقیم ) اما من خیلی جدی نمی گرفتم این افاضات مثلا خیرخواهانه را ، شاید چون از این حرف ها زیاد شنیده ام از عزیزانم ، خیلی دیگر در من اثر نمی کند اما گویا پر بیراه هم نمی گفتند و اصلا مگر چه عیب دارد ، انسان و الاغ و سگ و گربه هم مگر فرقی دارند با هم و مگر غیر این است که همه غریزه دارند و باید هرطور شده آنرا ارضا کنند، حالا چه توفیقی دارد این کار را با همجنست انجام بدی یا با الاغ و سگ ، تازه این الاغ و سگ خیلی هم وفادارتر از خیلی انسان ها هستند و شاید هیچوقت هم خیانت نکنند در حق آنها و من البته تا دیروز فکر می کردم فحش است این عبارت « پدر سگ » و امروز اما فهمیدم نشان تمدن و پیشرفت و آزادی است ، راستی گفتم آزادی یاد گربه افتادم و چقدر متمدن و  بافرهنگ هستند این گربه ها ، به نظر من باید بشود نماد آزادی این گربه ، از هرچه رنگ حیا پذیرد آزادند گربه ها ، نه کوچه و خیابان و بیابان و نه پارگ و دانشگاه و نه صحرا و جنگل و نه آدم و پرنده و نه هیچ چیز مانع آزادی این گربه ها نیست و البته چه خوب بود این جوامع مثلا متمدن امروزی به جای شعار آزادی شعار « زنده باد گربه » سر میدادند ، که خیلی هم نزدیک تر بود به واقعیت و مگر در این کشورها جز این است که چشم مردم را با تازیانه ی شهوت کور می کنند و افسار بلندی به نام آزادی در گردن جماعت می اندازند و مگر آدم الکلی غرق در شهوات را به فرض جدا شدن موضعی از این قیودات نمی شود با تلاش برای حقوق بشر و حفظ محیط زیست مشغول داشت و مرادم تقبیح این کار ها نیست البته و منظور غفلت انسان است تا آنجا که یادش می رود زبانم لال انسان است مثلا و البته چه انسانی که عبد کامل شیطان است و به قول خدا حیوان است ، بل هم اضل . و حقوق بشر و حفظ محیط زیست و کارهای خیریه و کمک به هم نوع و امثال آن مثل تجویز مسکن است برای سرطان .

و اصلا نمی دانم این خارجکی ها و البته این خارجکی نماهای داخلی ( که کم کم دارند زیاد می شوند خصوصا در دانشگاه ) چطور زندگی می کنند در این جهنم و من اصلا نمی دانم مگر جهنم به غیر از قلبی است که در آن امام زمان نباشد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۴۵
آرش نوری

به نام خدا

وقتی وسیله هدف را توجیه می کند*

با هزار امید و آرزو و دعا و ذکر « یا ذالجلال و الاکرام » که شب عید در مفاتیح خوانده بودم  مستحب است در ایام نوروز ، رفتیم در کنار خانواده مثلا سالمان را تحویل کنیم ، مطابق همیشه نشستیم پای تل ویزی یون جمهوری اسلامی ، شلیک ناو جماران انجام شد و سالمان مثلا تحویل شد ، پیام آقا را شنیدیم و غرق سخنان حضرت بودیم و مشغول محاسبه که چقدر از وسایلمان خارجی است که چشمتان روز بد نبیند ، نه نترسید ، یا شاید همون بهتر باشه که بترسید ، بعد از تبریک سال نو توسط مجری رقص مثلا هنرمندان صدا و سیما (که البته خیلی شباهت به حرکات موزون داشت ) آغاز شد و موسیقی های آنچنانی که البته زمینه بودو صد البته حتما برای شادی و نشاط ملت بود دیگر وگرنه سیمای و ما این حرف ها ، البته در همین اثناء برای اینکه مطمئن شوم تل ویزی یون خودمان است و نکند با این دیجیتال شدن شبکه ها پارازیت ماهواره هاست ، چند شبکه عوض کردم که البته پشیمان شدم از این تعویض شبکه ها ، مثلا در یکی از همین شبکه ها خانمی بود به عنوان هنرمند و یک مجری آقا که هنوز وقتی همان یکی دو دقیقه صحبتشان را که گوش کردم به یادم می آید از خودم بدم می آید و هنوز نمی دانم بچه دار شدن و ... اون خانم مثلا هنرمند به چه درد اون مجری و یا من بیننده می خورد ؟

طی این چند روزه که به اجبار چند بار برنامه های تل ویزی یون را دیدم حسابی غافلگیر شدم از این همه بی بند و باری آن ، که گاهی مستقیما و گاهی مثلا به عنوان نقد برنامه های شبکه های مبتذل ماهواره ای به تقلید و تکرار موسیقی ها و برنامه های آنها می پردخت و تنها فرقش شاید استفاده نکردن  از خانمها فعلا در حرکات موزون باشد و البته بنده پیشنهاد می کنم صدا و سیما برای جذب هرچه بیشتر مخاطب و جلوگیری از تماشای برنامه های ماهواره  برای شروع از دختر بچه های نابالغ استفاده کند ( مثل بعضی تبلیغات ) و به مرور البته مثلا می تواند خاله شادونه را البته با حجاب کامل اسلامی هم وارد این حرکات کند ، به هر حال بچه های ما نیاز به شادی و نشاط دارند دیگر ، اگر عمو قناد و فیتیله و خنده بازاری ها برای مردم نرقصند و موسیقی اجرا نکنند  حتما ماهواره می خواهند ببینند و گمراه شوند و البته تا خودمان می توانیم آنها را گمراه کنیم چرا به ماهواره ایها اجازه دهیم مگر خودمان چلاغیم اصلا

من اما در این میان برادر و خواهر کوچکترم را دیدم که چطور پای این برنامه ها می نشینند و من اما نه می توانم آنها را منع کنم و نا با این سن و سال برایشان استدلال و نه به فرض صغری کبری چیدن من  با این جذبه استدلال کارگر. و چه بچه ها که مثل خواهر و برادر من هستند و نمی دانم وقتی آنها بزرگ شدند چطور می شود آنها را از این محیط جدا کرد و به آنها فهماند که این موسیقی ها خوراک شیطانند و شادی و نشاط آنها هم آنی و لحظه ای و غم اندوه آن پایدار و دائمی ، نشان به آن نشان که بینندگان آنها تا وقتی شادند که آن برنامه ها را می بینند و بعد از آن غم عجیبی در باطن آنها بوجود می آید و البته من چندین بار دیده ام که همین گونه افراد بارها گفته اند که ما افسرده ایم و تازه بعد از این همه عبور صدا و سیما از ارزش ها کلی هم جمهوری اسلامی را فحش داده اند که فلان فلان شده ها ، آزادی که نیست هیچ ، همه ی مردم را هم افسرده کرده اند اینها .

و من یاد سخنان آیت الله بهجت ( رحمه الله علیه ) می افتم که فرموده بودند : « مادیات و وسایل راحتی ، راحتی نمی آورد بلکه : الا بذکر الله تطمئن القلوب  (هان ، تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرند ) ، نه با داشتن ملک و ملکوت . لذا باید سعی کنیم تزلزل هایمان برطرف شود و پرده ها برداشته شود ، و بزرگ ترین پرده ،، خود ما هستیم : تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز »

و من همچنان به فکر برادران و خواهران کوچک خود در سراسر ایران هستم.

 

*در عنوان عمدا جای وسیله و هدف را جا بجا کردم ، چون به نظرم  وسیله آنقدر غلبه پیدا کرده که هدف محقق نمی شود که هیچ ، با این وضع هدف مزاحمت جدی برای وسیله ایجاد می کند که البته هدف در این میان کاملا نابود می شود .

 

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۱ ، ۱۱:۰۶
آرش نوری