پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

دلنوشته های آرش نوری

فوتبال و توهم مدرن

جمعه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۰، ۰۲:۴۳ ب.ظ

چند وقت پیش به آرایشگاه رفته بودم و منتظر بودم تا نوبتم بشه که آرایشگر مشغول صحبت با یکی از مشتری ها شد و بحث کشید به فوتبال و برنامه ی نود، طرف می گفت دیشب تا ساعت دو سه بیدار بوده و برنامه ی نود رو میدیده و به همین خاطر صبح دیر سرکار رفته بعد هم با افتخار اضافه کرد اصلا من به رئیسم گفتم هروقت برنامه ی نود رو نشون بده من دیر سرکار میام ، صحبت اونها همچنان ادامه داشت و من یاد دوران ابتدایی و راهنمایی خودم افتادم که چقدر عشق فوتبال بودم و برای بعضی بازی ها تا دیر وقت بیدار می موندم، یادم میاد ایام جام جهانی حتی یه بازی روهم از دست نمی دادم ، دعواهای قبل و بعد از شهرآوردها هم جای خودش رو داشت .

حالا اما چند سالی می شه که دیگه فوتبال نگاه نمی کنم و حتی وقتی می بینم بعضی ها چطور فوتبال نگاه می کنند و حرص می خورند خنده ام میگیره ( شما بخونید گریه )، نمی دونم ماجرا از کجا شروع شد و لطف خدا چطور شامل حال بنده شد که از این گرفتاری نجات پیدا کردم آما شاید خیلی هم سخت نباشه ، فقط یه فکر بی طرف لازم داره که اندکی به دور از جو موجود در مورد فوتبال فکر کنه ، حتما شما ماجرای مظفرالدین شاه رو شنیدید که وقتی برای اولین بار به تماشای فوتبال رفت پس از پایان بازی پرسید اینها چند نفرند ؟ جواب دادند 22 نفر ،کاملا جدی گفت خوب 21 توپ دیگه هم بخرید و به اونا بدید تا همه دنبال یه توپ ندوند.

این داستان برای کسانی که در فضای امروز زندگی می کنند و با تمام وجود این فرهنگ رو پذیرفته اند شاید احمقانه بیاد و کلی به تمسخر مظفرالدین شاه بپردازند اما اگر بی طرف بخواهیم قضاوت کنیم و از فضای که در ذهنمان درست کرده ایم بیرون بیاییم ( فضایی که فوتبال را نشان تمدن ، پیشرفت و حتی در ایران نشان مردانگی می داند ) شاید حرف مظفرالدین شاه خیلی هم بی ربط نباشد ، وشاید به این نتیجه بتوان رسید که  تماشای فوتبال کاری عبث و بیهوده است. اگر به شما بگویند اگر یک توپ از خطی 5 سانتی متری عبور کند چه اتفاقی خاهد افتاد شما چه می گویید ؟ و آیا فوتبال چیزی جز تلاش برای این کار است ؟ آیا این ما نیستیم که با پروبال دادن به یک امر پوچ خود را اسیر آن کرده ایم ؟

اینجا ممکن است این سوال مطرح شود که اگر فوتبال وهم است پس چرا با عبور توپ از یک خط میلیونها انسان خوشحال و میلیونها نفر دیگر غمگین می شوند ؟ و آیا می توان تاثیر فوتبال را در اقتصاد کشورها نادیده گرفت ؟

جواب اینجاست که فوتبال جز کوچک و کم ضرر از جهانی است که بر پایه ی توهم بنا شده است ، جهانی که در آن ابتدا انسان خود را محور همه چیز ساخت (اومانیسم ) و سپس همه روابط و قراردادهاا را حول خود قرار داد ، واقعیت این است که امروز این فرهنگ چنان بزرگ شده و در همه ی جوامع نفوذ کرده که ما به عنوان یک مسلمان حتی فکر کردن برخلاف آن را درست نمی دانیم و این یعنی شبیخون فرهنگی .

فرهنگی که ما را اسیر قید و بندهای توهمی خود کرده است ، از فوتبال و جایزه ی اسکار که کم خطرترین مصادیق آن هستند تا اقتصاد و روابط جنسی ما همه تحت تاثیر این فرهنگ است ، فرهنگی که در آن خداوند در حالی خالق هستی است که کاملا در اختیار انسان است و انسان دیگر خود را بنده ی او نمی داند و مگر توهمی بزرگ تر از این هم وجود دارد که انسان خود را اصل بداند و در این صورت است که روابط ما به جای اعتبار گرفتن از خداوند از خودمان اعتبار می گیرد و مگر ظلمت آخرالزمان پیزی به غیر این است ؟

(توضیح : هدف بنده در این نوشته این نبود که کلا فوتبال را نفی کنم و فوتبال بازی کردن را غلط بدانم که در شرایط امروز فوتبال بازی کردن را به عنوان یک ورزش قبول دارم ( البته نه نگاه کردن را ) ، هدف کلی بنده نقد نسبی فرهنگ مدرنیته و اومانیسم بود که چون فوتبال را یکی از مصادیق آن دیدم ترجیح دادم از آن شروع کنم.)

برای مطالعه ی بیشتر در مورد مدرنیته کتابهای زیر را پیشنهاد می کنم :

1-               فرهنگ مدرنیته و توهم  ( اصغر طاهرزاده)

2-               آخرین دوران رنج   (مرتضی آوینی)

3-               اتوپی و عصر تجدد ( دکتر رضا داوری )

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۲۶
آرش نوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی