پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

پیک سبک باران

إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

دلنوشته های آرش نوری

قصه های غصه های بی تو بودن

شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۰، ۰۶:۲۱ ب.ظ

صبح امروز خواب ماندم و دیر به محل کارم رسیدم ، آخر دیشب بدخواب شده بودم ، خوابم نمی برد ،
شب قبلش هم بدخواب شده بودم، شب قبلش هم... الان پنج سال است که بدخوام ، پزشک و روانپزشک هم رفتم نه خیال کنی که نرفتم   پزشک اما چند دارو تجویز کرد  میگفت آرام بخش است  اما راستش خوشم نیامد روانپزشک اما بهتر بود او می گفت مشکل روحی داری ، افسرده ای ، و راه حل هم البته داد ، او می گفت روزی نیمساعت نوار بذار و برقص من اما روزی یکساعت این کار را مکنم ، تازه همیشه هم در ماشین موسیقی گوش می کنم اما....
برادرم اما برعکس من خیلی زود خوابش می برد ، او همیشه آرام است او هیچوقت نمی رقصد که هیچ او حتی ماهواره هم نگاه نمی کند از موسیقی های من هم متنفر است تازه او هیچوقت به فحش های من هم جواب نمی دهداو همیشه به من می گوید :

" الا بذکر الله تطمئن القلوب "

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۲۱
آرش نوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی